بر روی زمین چه چیزی مهم تر از توصیف یک پدیده بیولوژیکی به نام عشق اول در فیزیک و شیمی می باشد؟
“آلبرت انیشتن”
حق با انیشتن بود، علم هرگز نمی تواند شگفتی عشق را سترون کند (عشق اول یا دیگر عشق ها). مهم نیست که ما در مورد عشق چه می آموزیم، عشق هم چنان یکی از با معناترین و قوی ترین نیروهای روی کره خاکی است، هم چنان که باید باشد.
با این وجود، اجازه دهید به بررسی انچه تاکنون از عشق اموخته ایم بپردازیم:
عشق اعتیادآور است
فکر کردن در مورد انکه دوستش می دارید، مخصوصا در یک رابطه جدید، منطقه تگمنتوم شکمی (VTA) را در مغز فعال می کند، قسمتی که جریانی از نوروترنسمیتر دوپامین (هورمون لذت نیز نامیده می شود) را به سمت مراکز پاداش یا لذت مغز ازاد می کند، یعنی هسته دمدار و هسته اکامبنس. این مسئله یک تاثیر بالای شبه مخدر در عاشق می گذارد، که میتواند اعتیادآور باشد.
در همین حین، مغز درگیر عشق، یک افزایش در هورمون استرس نوراپی نفرین را تجربه می کند، هورمونی که ضربان قلب و فشارخون را افزایش میدهد، و تاثیر ان شبیه هنگامی است که افراد مواد محرک اعتیاداور مانند متاآمفتامین ها رو مصرف می کنند.
برای مطالعه بیشتر:
راز شادی در ارتباط زوجین
عشق با افکار وسواسی همراه است.
مغز درگیر عشق یک افت در انتقال دهنده سروتونین را تجربه می کند. سروتونین یک احساس تحت کنترل بودن را به فرد می دهد. هم چنین این هورمون فرد را در مقابل احساس تردید و ناپایداری محافظت می کند. هنگام افت این انتقال دهنده، احساس کنترل ما کاهش یافته و ما به طرز وسواس گونه ای بر روی آنچه احساس کنترل مارا خدشه دار می کند گیر می کنیم، و از انجایی که عشق به طور کلی غیر قابل پیش بینی است هدف اولیه ای برای وسواس شدن و حساسیت روی ان می شود. اصطلاح “دیوانگی در عشق” در واقع اصطلاح خلاف واقع هم نیست.
عشق مستعد رفتارهای بی پرواست
قشر پیش پیشانی، مرکز کنترل، فرمان دهی و استدلال، هنگامیکه عاشق هستیم کمتر کار می کند. در عین حال، آمیگدال، عنصر کلیدی سیستم تهدید-پاسخ مغز، فعالیتش تغییر می کند. ترکیب این تاثیرات تمایل بیشتر به خطر کردن است، و ممکن است فرد بی پرواتر به نظر برسد.
عشق و شهوت می توانند همزمان با هم در مغز وجود داشته باشند، نه الزاما برای همان فرد.
به نظر عشق و شهوت موضوعاتی جداگانه می آیند، اما در واقع مکانیزم های پاسخدهی عصبی انها در مغز بسیار با یکدیگر هم پوشی دارند. انها هر دو یک احساس عالی بودن را ایجاد می کنند، هر دو اعتیاداور هستند، و هر دو مناطق مشابهی را از مغز تحت تاثیر قرار می دهند. اما انها به اندازه کافی جدا هم هستند به طوریکه شما می توانید کسی را دوست بدارید و همزمان نسبت به فرد دیگری احساس شهوت داشته باشید.
در طول زمان، این تمایز معنی دار تر شده است. برای مثال، مغز افرادی که در یک ارتباط عاشقانه طولانی مدت هستند افزایش فعالیت در پالیدوم شکمی را نشان داده اند، منطقه ای غنی از اکسی توسین و وازوپرسین که پیوند و دلبستگی طولانی مدت را تسهیل می کند.
مردان عاشق به شدت موجودات دیداری هستند
مغر مردان عاشق نسبت به زنان در همین وضعیت فعالیت بیشتری را در کرتکش دیداری نشان داده است، و این نشان دهنده همین حقیقت است که بصورت کلی مردان بیشتر از زنان در شرایط رمانتیک از لحاظ دیداری تحریک می شوند.
زنان عاشق جزئیات را به یادمی آورند.
مغز زنان عاشق فعالیت بیشتری را در هیپوکامپ نشان داده است، منطقه ای که با حافظه در ارتباط است، بنابراین زنان در این وضعیت جزئیات بیشتری را از ارتباط به خاطر می سپرند. هم چنین باید خاطر نشان کرد که هیپوکامپ در مغز زنان درصد بیشتری از مغز را فرا می گیرد.
تماس چشمی جادوی عشاق است.
نوزادان و عاشقان یک چیز مشترک دارند: تماس چشمی بیش از هر عامل دیگر، مجرای ارتباط هیجانی می باشد.
زمانی که عشاق از “نگاه مجذوب” عشق خود می گویند، این تنها یک اصطلاح عاشقانه و شاعرانه نیست یک حقیقت بیولوژیکی است. تماس چشمی بهمراه لبخند یک ترکیب خاص نیرومند را می سازد.
در این راستا، تعامل صدا نیز با تماس چشمی تاثیر خود را می گذارد. صدا بیش از انچه ما فکر می کنیم اطلاعات را انتقال می دهد، و هم چنین می توان به تسهیل یک ارتباط هیجانی کمک کند، ولی هم چنان نسبت به ارتباط چشمی در وهله دوم قرار دارد.
بی بند و باری و یا تک همسری بودن تحت تاثیر شیمی مغز قرار می گیرند.
دانشمندانی که به مطالعه تک همسری و بی بند وباری می پردازند خدمت بزرگی به مخلوقات می کنند زیرا انها اینه شگرفی را به سوی ارتباطات انسانی فراهم می اورند. یکی از انواع موش های صحرایی تک همسری هست و در طول زندگی تنها با یک جفت پیوند برقرار می کند. نوع دیگر موش صحرایی (موش صحرایی مونتان) چند همسری و بی بند و بار است. تفاوت کلیدی بین دو نوع موش صحرایی به نظر ژنتیکی می اید، البته اگر بخواهیم در نظر بگیریم که موش های صحرایی از لحاظ ژنتیکی نود و نه درصد همتا هستند.
منبع:کانون مشاوران ایران-فرآیند عشق در مغز
۵ افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
افسانه های زیادی در مورد اختلال شخصیت اجتنابی و افراد مبتلا به آن وجود دارد. یادگیری حقایق می تواند به این افراد در یافتن درمان مناسب کمک کند.
بسیاری از تصورات نادرست در مورد افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی (AVPD) وجود دارد. در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ممکن است خجالتی یا ضداجتماعی دیده شوند، اما در واقع دارای یک اختلال روانی هستند که مانع از توانایی آن ها از معاشرت با دیگران می شود.
پس از تشخیص، مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی می توانند با موفقیت درمان شود. درک اختلال شخصیت اجتنابی برای یافتن کمک مناسب یا کمک به مبتلایان به این بیماری برای دریافت درمان مورد نیاز کلیدی می باشد.
۵ افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
افسانه اول: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی خجالتی هستند.
واقعیت: افراد مبتلا به اختلال شخحصیت اجتنابی یک وضعیت روانی دارند که فراتر از احساس خجالتی بودن است.
بسیاری از افراد خجالتی، عصبی بوده و صحبت کردن با افراد جدید باعث ترس خفیف یا خجالت آن ها در یک موقعیت اجتماعی می شود. افراد خجالتی با این احساسات به شیوه ای سالم برخورد می کنند و همچنان زندگی اجتماعی رضایت بخشی دارند.
با این حال، اختلال شخصیت اجتنابی باعث می شود این احساسات طاقتفرسا شده و از رفتن افراد به مکانهایی که امکان تعامل اجتماعی وجود دارد، جلوگیری کرده و تأثیر منفی شدیدی بر زندگی روزمره و شخصی آن ها می گذارد.
افسانه دوم: اختلال شخصیت اجتنابی همان درونگرایی است.
واقعیت: اختلال شخصیت اجتنابی و درونگرایی کاملاً متفاوت هستند.
برعکس این که بسیاری از افراد درون گرایی را مانند اختلال شخصیت اجتنابی می دانند. درونگرایی به هیچ وجه یک اختلال روانی نیست، بلکه یک ویژگی شخصیتی طبیعی و سالم می باشد. بسیاری از افراد درونگرا در واقع از معاشرت لذت می برند، دوستان زیادی دارند و دوست دارند با افراد جدید ملاقات کنند.
آن ها صرفاً به مقدار مشخصی زمان یا خلوت نیاز دارند تا احساس آرامش، استراحت یا شارژ داشته باشند. این افراد ممکن است در هر نقطه ای از طیف برون گرایی-درون گرایی قرار بگیرند و برخی از آن ها کم و بیش احساس درون گرایی دارند.
از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ممکن است شرکت در موقعیت های اجتماعی را تقریبا غیرممکن بدانند. این اجتناب ناشی از تمایل به گذراندن زمان به صورت تنهایی نیست، بلکه به دلیل نگرانی بیش از حد در مورد انتقاد یا احساس خجالت است.
5 افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
افسانه سوم: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی دیگران را دوست ندارند.
واقعیت: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی اغلب تمایل به صمیمیت و روابط نزدیک دارند.
اجتناب افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی از موقعیت های اجتماعی به این دلیل نیست که از افراد دیگر خوششان نمی آید. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال شخصیت اجتنابی تمایل شدیدی به دوستی یا ارتباط صمیمانه با دیگران دارند.
با این حال، آن ها اغلب از ایجاد این پیوندهای نزدیک به دلیل ترس شدیدشان از مورد منفور شدن، تمسخر یا قضاوت خشن باز می مانند. اغلب اوقات آن ها نقصهای درک شده خود را دلیلی برای ناتوانی در برقراری روابط سالم میدانند و تنها زمانی وارد تعاملات اجتماعی میشوند که مطمئن باشند پذیرفته میشوند و مورد انتقاد قرار نمیگیرند
منبع:کانون مشاوران ایران-۵ افسانه در مورد اختلال شخصیت اجتنابی
ازدواج دوم موفق برای کسی که ازدواج اول وحشتناکی داشته است می تواند بسیار دلهره آور باشد.ممکن است از خود بپرسید: “چگونه ازدواج دوم موفقی داشته باشم در حالی که ازدواج اول چنین فاجعه ای بود؟” اما نمونه های زیادی وجود دارد که مردان و زنان بار دوم یا حتی سوم خوش شانس هستند و روابط پایداری را تجربه می کنند. بنابراین اجازه ندهید یک شکست یا تجربه بد مانع از تجربه چیزی به زیبایی یک ازدواج متعهدانه شود.
ازدواج به هر دلیلی ممکن است شکست بخورد و این همان چیزی است که نگرش آن ها را نسبت به ازدواج دوم نیز تعیین می کند.
با این حال، نباید نسبت به ازدواج مجدد بدبین باشید. این مقاله به شما کمک می کند تا ازدواج مجدد موفقی را داشته باشید و خوشبختی را تجربه کنید.
آمار طلاق در ازدواج دوم موفق
طلاق می تواند به شدت آسیب زا باشد، به همین دلیل است که بیشتر مردم از تعهد دوباره تردید می کنند. بنابراین، اصلی این است که “آیا ازدواج دوم موفقیت آمیز است؟” متأسفانه، علم در مورد میزان موفقیت افرادی که دوباره ازدواج می کنند، نتایج متفاوتی به دست می دهد، که تقریباً توضیح می دهد که چرا افراد از ازدواج مجدد می ترسند و برای آن تردید دارند.
یک گزارش در سال 2013 توسط مرکز ملی تحقیقات خانواده و ازدواج در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین نشان داد که در حالی که میانگین نرخ طلاق برای ازدواج های آمریکایی 50 درصد است، در مورد ازدواج دوم، این میزان به 60 درصد می رسد و برای ازدواج سوم و چهارم 65 درصد می باشد.
دلایل متعددی برای شکست ازدواج دوم وجود دارد. گاهی اوقات، افراد با سرعت وارد رابطه جدیدی می شوند، یک خانواده جدید و ادغام دو خانواده نیز می تواند چالش های خود را نیز ایجاد کند.
ازدواج دوم موفق
11 نکته برای ازدواج دوم موفق
آیا می خواهید بدانید چگونه ازدواج دوم موفقی داشته باشید؟ مطمئناً، جدایی نه تنها برای زوج درگیر بلکه برای خانواده آن ها یک اتفاق غم انگیز است، بنابراین فشار برای شکست نخوردن ممکن است شدید تر از بار اول باشد.
با این حال به خاطر داشته باشید که ازدواج یک مسابقه یا یک پروژه نیست. شما فقط می توانید با ذهنی باز و امیدوار به بهترین ها وارد آن شوید. با این حال، کارهایی وجود دارد که می توانید برای جلوگیری از مشکل در ازدواج دوم انجام دهید و در عوض، یک رابطه قوی تر ایجاد کنید. در اینجا چند توصیه برای موفقیت ازدواج دوم آورده شده است تا ازدواج مجدد را رضایت بخش و با ارزش تر کند:
خودآگاه باشید
هر تجربهای که در ازدواج اول داشتید را بخاطر داشته باشید این کار یکی از کلیدهای ازدواج دوم موفق است. متأسفانه بیشتر افراد متوجه تأثیر روابط خود گذاشتهاند نمیشوند و در عوض علیرغم آگاهی از دلایل و تاثیرات طلاق، شکست را به گردن همسر خود میاندازند.
شما ممکن است با یک مرد یا زن جدید ازدواج کنید، اما همان فرد قبلی هستید و احتمالاً همان ویژگی ها یا تمایلات ازدواج اول را در ازدواج دوم خواهید داشت. بنابراین مهم است که شخصیت خود را بررسی کنید تا ازدواج دوم را با موفقیت پشت سر بگذارید و اجازه ندهید که این مشکلات بر رابطه شما با همسر جدیدتان تأثیر بگذارد.
بررسی کنید که چه چیزی را از گذشته وارد رابطه می کنید. الگو اشتباهات خود را به دست آورید و در ازدواج جدید خود از تکرار آن خودداری کنید.
با شریک زندگی خود صادق باشید
شکست در ازدواج دوم ممکن است به دلیل زخم های عاطفی زیاد از ازدواج اول باشد. برای اجتناب از تکرار مشکلات گذشته صادق بوده و تمام مشکلات را مطرح کنید.
مواردی که باید قبل از ازدواج دوم بررسی کنید شامل موارد زیر می باشد:
مسائل مربوط به والدین (اگر از ازدواج قبلی خود فرزندی دارید)
مشکلات مالی
دلایل جدایی
منبع:کانون مشاوران ایران-ازدواج دوم موفق
تجاوز و سوء استفاده عاطفی چیست؟
خشونت خانگی که به آن خشونت زناشویی نیز می گویند، به هر رفتاری گفته می شود که منجر به بدرفتاری یکی از زوجین نسبت به دیگری شود. خشونت خانگی می تواند در هر نوع رابطه و در بین افراد مختلف رخ دهد. هر نوع خشونت خانگی جدی می باشد بنابراین اگر با بدرفتاری به هر شکلی مواجه هستید، مهم است که کمک بگیرید.
تعریف بدرفتاری فیزیکی
هرگونه حمله یا تعرض به شخص که موجب آسیب جسمی یا جراحت یا خطر آسیب یا جراحت شود، خشونت فیزیکی محسوب می شود. ضربه، سیلی، لگد، پرتاب ، یا گرفتن یک فرد بدون اجازه او نمونه هایی از آزار فیزیکی هستند و می توانند باعث آسیب فیزیکی یا روانی به فرد شوند.
سوء استفاده جنسی
رفتاری که هرگونه عمل اجباری جنسی به همراه داشته باشد، سوء استفاده جنسی است. نوازش بدون اجازه، آزار جنسی، اجبار در رابطه یا سایر اعمال جنسی در این دسته قرار می گیرند. ازدواج یک رابطه متعهدانه می باشد و هیچ کدام از زوجین نباید برای رابطه جنسی به اجبار دست بزنند.
مالی
سوء استفاده مالی ممکن است شامل دریغ کردن پول یا امتناع شریک از به اشتراک گذاشتن درآمد کار و کسب باشد. محروم کردن فرد از حمایت مالی یا چیزهایی که به حمایت مالی وابسته هستند (لباس، غذا، سرپناه) سوء استفاده مالی است و می تواند نوعی آزار روانی تلقی شود.
سوء استفاده مالی ابزار رایجی است که برخی از زوجین برای حفظ و به دست آوردن کنترل شریک زندگی خود از آن استفاده می کنند. متاسفانه عدم حمایت مالی باعث می شود که زوجین نتوانند کنترل خود را به دست بگیرند و به مرور توسط فرد دیگری کنترل شوند.
سوء استفاده روانی
هر رفتاری که باعث ایجاد اختلال در احساس شما نسبت به خودتان شود سوء استفاده روانی می باشد. ممکن است این اختلال شامل زیر پا گذاشتن قوانینی در مورد حق شما برای عمل به اعتقادات مذهبی یا اعمال ارزش ها و اخلاقیات فرهنگی باشد.
همچنین ممکن است شریک زندگی شما در تلاش باشد تا عقاید خود را به شما تحمیل کند یا از عقاید خود به عنوان بهانه ای برای رفتار بد با شما استفاده کند.
کنترلگری
اگر همسرتان دائماً با شما تماس تلفنی میگیرد، پیامهای متنی میفرستد، گذرواژههای ایمیل و حسابهای رسانههای اجتماعی شما را تغییر میدهد، درخواست میکند که فعالیتهای رسانههای اجتماعی خود را محدود کنید یا از ردیابی GPS برای پیگیری فعالیتهای شما استفاده میکند، این یک سوءاستفاده است.
ساختن پروفایلهای جعلی در رسانههای اجتماعی برای فریب دادن یا کنترل شما می تواند شکل دیگری از این امر باشد.
سوء استفاده کلامی
پرخاشگری کلامی زمانی است که شخصی از کلمات خود برای آزار دادن شخص دیگری استفاده می کند. توهین کلامی شامل نام بردن، انتقاد مداوم، سرزنش، متهم کردن و صحبت با دیگران به شیوه ای تحقیرآمیز است.
کسی که به صورت کلامی یا عاطفی توهین می کند ممکن است از رفتار تهدیدآمیز استفاده کند اما در واقع کاری با او انجام ندهد. با این وجود، تهدیدهای کلامی و ترس از آسیب دیدن می تواند اثراتی به همان اندازه مضر داشته باشد.
سوء استفاده عاطفی چیست؟
سوء استفاده عاطفی به عنوان هر عملی تعریف میشود که فرد را در معرض رفتاری قرار میدهد که میتواند منجر به آسیب روانی، اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه شود یا باعث شود در زندگی احساس ترس زندگی کند.
افراد آزاردهنده ممکن است از تکنیک های توهین، تحقیر یا ترس برای کنترل دیگران استفاده کنند. اگرچه تجاوز و سوء استفاده عاطفی ممکن است در غیاب انواع دیگر سوء استفاده رخ دهد، اما اگر انواع دیگری از سوء استفاده ها رخ دهد، سوء استفاده عاطفی نیز احتمالاً اتفاق می افتد.
نشانه های تجاوز و سوء استفاده عاطفی
بازماندگان سوء استفاده روانی یا عاطفی تمایل دارند منزوی باشند. در حالی که سوء استفاده ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد، برخی از رایج ترین نشانه های سوء استفاده عاطفی عبارتند از:
ترور شخصیت:
این رفتار معمولاً به این معنی است که شما در حد او نیستید. سوء استفاده کننده ممکن است جملاتی را بیان کند که به شما القا کند قادر به انجام هر کاری مانند دیگران نیستید و شما را متهم کند که نمی دانید چگونه کارهای ساده را انجام دهید.
خجالت:
افرادی که مرتکب سوء استفاده عاطفی می شوند، اغلب شما را در معرض دید عموم قرار می دهند و ممکن است شما را به خاطر آنچه که فکر می کنند نقص شما می باشد در مقابل دیگران مسخره کنند.
به افکار یا احساسات شما توجه نمی کند : شخصی که از شما سوء استفاده می کند ممکن است بیان کند که فیلم هایی که دوست دارید یا سرگرمی هایی که از آن لذت می برید احمقانه یا اتلاف وقت هستند. آن ها ممکن است شما را متهم کنند که سلیقه خوبی ندارید و به مرزهای شخصی شما احترام نگذارند.
منبع:کانون مشاوران ایران-تجاوز و سوء استفاده عاطفی چیست؟
سوالات خواستگاری مذهبی. سوالات خواستگاری پناهیان. اعتقادات در خواستگاری. آیا می خواهید ایمان همسر آینده خود را بسنجید؟ مقاله زیر را از دست ندهید.
بسیاری از ازدواجها و روابط مختلف وجود دارند که علیرغم داشتن باورهای متفاوت، میتوانند پیشرفت کنند اما برای مدیریت این روابط نیاز به کمک مشاور است و زوجین در زندگی به خصوص در تربیت فرزند حتما مشکلاتی را تجربه خواهند کرد.
در ادامه سوالات مذهبی ذکر شده است که نشان می دهد هرکدام از شما چه میزان علاقه مند به مسائل دینی و مذهبی می باشید:
خواستگاری مذهبی نی نی سایت
تا چه میزان حضور خدا را در زندگی خود احساس می کنید؟
نظر شما در مورد عبادت روزانه چیست؟
امور مذهبی مانند نماز، روزه چه اهمیتی برای شما دارند؟
آیا در جشن های مذهبی شرکت می کنید؟
آخرین بار کی به مسجد رفته اید؟
ایمان شما چقدر در زندگی شما مهم است؟
از وظایف دینی کدام را جدی تر می دانید؟
آیا قران را مطالعه کرده اید؟
آیا خانواده و دوستان از ایمان شما حمایت می کنند؟
نظر شما در مورد الکل، رابطه جنسی و مواد مخدر چیست؟
آیا برای شما مهم است که در شبکه های اجتماعی از رابطه خود استوری و پست بگذاریم؟
درک شما از نقش زن در ازدواج چیست؟
خدا چقدر در زندگی شما مهم است؟
برخی از عادت های بدی که روی آن ها کار می کنید چیست؟
در مورد رابطه پیش از ازدواج چه نظری دارید؟ به نظر شما آشنایی پیش از ازدواج باید چگونه باشد؟
خلوص در رابطه برای شما چه معنایی دارد؟
ایمان چگونه بر نحوه زندگی شما تأثیر گذاشته است؟
دیدگاه معنوی شما در مورد امور مالی چیست؟
در زندگی بیشتر به چه چیزی علاقه دارید؟
به نظر شما دوستی با جنسیت های مختلف سالم است؟ چرا و چرا نه؟
نظر شما در مورد دوستان جنس مخالف چیست؟
نماز چقدر در زندگی شما نقش دارد؟
چقدر در مورد ایمانی که دارید تحقیق کرده اید؟
کدام ویژگی در افراد دیگر شما را بیشتر آزار می دهد؟
نظر شما در مورد شیوه تربیت فرزند چیست؟ چه روشی را ترجیح می دهید؟
دوستان صمیمی شما چقدر روی رفتارتان تاثیر می گذارند؟
تا چه میزان از زمان روزانه خود را صرف امور مذهبی می کنید؟
نظر شما در مورد خودارضایی چیست؟
آیا دوستانی دارید که در راهی که هستید همراهیتان کنند؟
چه پوششی را برای همسر خود مناسب می دانید؟
از کدام بخش از برنامه روزانه خود بیشتر متنفر هستید؟
کدام زوج اطراف خودتان را تحسین می کنید؟
آیا چیزی در مورد من وجود دارد که بخواهید آن را تغییر دهید؟
در مورد محل کار همسر خود نظر یا عقیده خاصی دارید؟
سرگرمی های شما چیست؟ (فیلم، موسیقی، امور مذهبی، کتاب و غیره)
در مورد روابط با جنس مخالف چه دیدگاهی دارید؟
پوشش مناسب همسرتان از نظر شما چه می تواند باشد؟
اعتقادات در خواستگاری
برخی دیگر از سوالات بهتراست به صورت کلی پرسیده شود تا فرد متوجه منظور شما نشود و جواب دقیق تری دریافت کنید، به نمونه سوالاتی که در ادامه آمده است دقت کنید:
38. یک روز ایده آل خود را توصیف کنید.
با این سوال متوجه می شوید که تا چه اندازه به امور دنیوی و الهی می پردازد، اگر احساس می کنید البته سوالات دیگری هم وجود دارد که در ادامه ذکر می شود، بنابراین تنها با این سوال نتیجه گیری اساسی نکنید.
منبع:کانون مشاوران ایران-سوالات خواستگاری مذهبی که باید از همسر آینده خود بپرسید