مثبت گرایی سمی چیست. اینترنت مملو از نقل قولها و عبارات نشاطآور است که قرار است به شیوهای مفید، مثبتاندیشی را القا کنند.
این کلمات ممکن است آرامش بخش باشند، اما همچنین جنبه ای از فرهنگ متحده را برجسته می کنند که می تواند بیش از آنکه مفید باشد مضر باشد و به آن مثبت گرایی سمی گفته می شود.
مثبت بودن سمی سطحی است. به عبارت دیگر یک اطمینان کاذب است، مانند کسی که می گوید “همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد” یا “همه چیز درست می شود” در حالی که شما در بدترین وضعیت ممکن قرار دارید.
در اینجا چیزی است که باید در مورد تفاوت بین مثبت بودن واقعی و مثبت گرایی سمی بدانید و نحوه جلوگیری از آن ذکر شده است.
مثبت نگری سمی چیست
درک این نکته مفید است که مثبت بودن سمی دقیقاً چیست؟ زیرا همه مثبت اندیشی ها بد نیستند. مهم است که بدانیم مثبت اندیشی دو چیز متفاوت اما مرتبط است: احساسات درونی ما و احساساتی که به دیگران القا می کنیم.
مثبت گرایی سمی معمولاً به منظور ایجاد آسیب نیست و اغلب، در موقعیتهایی اتفاق میافتد که میخواهیم کمک کنیم، اما نمیدانیم چه بگوییم.
نشانه مثبت گرایی سمی
در زیر برخی از عبارات و تجربیات متداول مثبت گرایی سمی آورده شده است که به شما کمک می کند تشخیص دهید که چگونه در زندگی روزمره ظاهر می شوند:
پنهان کردن احساسات واقعی خود
احساس گناه برای آنچه احساس می کنید.
شرمساری به دلیل ابراز ناامیدی یا هر چیزی غیر از مثبت بودن
پاک کردن چیزهایی که شما را آزار می دهد
استفاده از عبارت های «بهش فکر نکن، مثبت باش!»، « نگران نباش، خوشحال باش»، « شکست یک گزینه نیست»، « همه چیز در پایان درست خواهد شد»، « اگر من می توانم این کار را انجام دهم، شما هم می توانید» و « هر اتفاقی دلیلی دارد».
مثبت گرایی سمی چگونه بر روابط شما تأثیر می گذارد
بسیاری از ما نمی دانیم که چگونه در مورد موضوعات ناراحت کننده صحبت کنیم و در تلاش برای این کار ممکن است به رابطه خود آسیب وارد کنیم.
با مثبت گرایی سمی، میخواهیم احساس بهتری به دیگران بدهیم، اما معمولاً تأثیر مطلوب را ندارد.
برای مثال شاید دوست شما به شما بگوید که چقدر در مورد آینده ترسیده و نامطمئن است. شنیدن این موضوع سخت است، بنابراین به جای گوش دادن، سعی کنید به آن ها اطمینان دهید که همه چیز درست خواهد شد.
متوقف کردن یک نفر (چه عمدی یا غیر عمدی) زمانی که او می خواهد چیزی دشوار و مهم را با شما به اشتراک بگذارد، باعث قطع ارتباط می شود.
اگر بچه دار هستید، مثبت گرایی سمی می تواند بر رابطه شما با آن ها نیز تأثیر بگذارد.
در مورد بچهها، مثبت گرایی سمی ممکن است این باشد که به آن ها بگوییم، “حالت خوب است”، “این چیز مهمی نیست” یا “گریه نکن، همه چیز خوب است.”
این به آن ها میآموزد که احساسات منفی آن ها خوب نیست و میتواند بر نحوه توسعه و پردازش مفاهیم در مورد احساسات آن ها تأثیرگذار باشد و یاد میگیرند که احساسات خود را سرکوب کنند.
آنچه باید در مورد مثبت گرایی سمی بدانید
مثبت گرایی سمی جنسیتی نیز هستند به طور مثال، پسرها تشویق نمیشوند که احساساتشان را بیان کنند، مگر آنهایی که قدرتشان را منعکس میکنند، مانند خشم، در حالی که دختران تشویق میشوند تا احساسات خود را ابراز کنند.
این تفاوتهای جنسیتی در جامعهپذیری هیجانی میتواند مردان را به سرکوب احساسات خود سوق دهد و زنان را برای نشان دادن احساسات مثبتی که ممکن است غیرواقعی هستند، تحت فشار قرار دهد.
منبع:کانون مشاوران ایران-شناسایی مثبت گرایی سمی| پیشگیری، علل، علائم و درمان
نکات صحبت با فرد مضطرب یکی از مهم ترین نکات در ارتباط با فرد مضطرب می باشد بنابراین این مقاله را از دست ندهید.
اختلالات اضطرابی یکی از رایجترین انواع بیماریهای روانی است و بدلیل کورونا، در حال افزایش است. حدود ۱۹ درصد از جمعیت بزرگسال ایالات متحده هر سال تحت تأثیر اضطراب قرار می گیرند. به احتمال زیاد فردی را می شناسید که دارای اضطراب است.
بین اضطراب ناخوشایند اما منطقی که همه ما در موقعیتهای استرسزا دچار میشویم و اضطراب ناتوانکننده و غیرمنطقی که افراد مضطرب در موقعیتهایی که واقعاً استرسزا یا تهدیدکننده نیستند احساس می کنند تفاوت وجود دارد.
افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی نسبت در توانایی عملکرد و انجام کارهایی که از آن لذت میبرند اختلال ایجاد میکند. بنابراین، تا زمانی که اختلال اضطراب قابل تشخیص نداشته باشید نباید اضطراب خود را با فرد دیگری مقایسه کنید.
چه چیزی باید بگوییم و چگونه به فرد مضطرب کمک کنیم.
۱٫به آن ها اطمینان دهید که کنارشان هستید
شما مجبور نیستید بفهمید که دوستتان چه چیزی را تجربه می کند تا در کنار آن ها باشد و مجبور نیستید تجربیات خود را با تجربیات آن ها مقایسه کنید تا به آن ها نشان دهید که احساسشان را درک می کنید.
اگر نمی دانید افکار فرد مضطرب چگونه است، در مورد آن صادق باشید. اما همچنین به آن ها بگویید که می خواهید کنار آن ها باشید تا هر طور که می توانید حمایتشان کنید.
اگر دوست شما نسبت به اضطراب خود آگاه باشد یا در مورد آن صحبت کند، به شما اطمینان دارد. بنابراین نکات صحبت با فرد مضطرب را بیاموزید و بدون قضاوت به آنچه می گوید و تجربیاتش گوش دهید تا احساس کند که شنیده می شود و احساساتش مهم هستند.
۲٫اصراری برای روش درمانی نداشته باشید
مدیتیشن و یوگا و تنفس عمیق و همه تکنیک های ضد اضطرابی هستند که ممکن است برای برخی افراد مفید باشد، شاید حتی برای دوست شما نیز موفق باشند اما ممکن هم هست نباشند.
اضطراب شدید می تواند باعث ایجاد درد شود و حتی تنفس هم نتواند این ترس و اضطراب را کاهش دهد. اضطراب همچنین میتواند باعث شود که فرد آنقدر احساس بیقراری کند که ساکت نشستن تقریباً غیرممکن به نظر برسد.
فرد مضطرب، تکنیک آرامسازی متفاوتی را تجربه می کند، برخی از افراد به جای نشستن و نفس کشیدن آرام ، باید کارهای فعالی انجام دهند، مانند دویدن. دیگران ممکن است نیاز به صحبت با درمانگر داشته باشند. تنها در صورتی تکنیک ارائه دهید که آموزش لازم را در این زمینه دیده باشید یا دوستتان از شما درخواست کند در غیر این صورت در صحبت با فرد مضطرب تنها لازم است که خوب به حرف های آن ها گوش دهید.
۳٫ از آن ها بپرسید، چه کاری می توانم برای کمک به شما انجام دهم؟
اگر دوست شما مدتی است که با اضطراب دست و پنجه نرم می کند، به احتمال زیاد می داند که چه چیزی به او کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشد و چه چیزی به او کمک نمی کند. از او بپرسید که چه نیازی دارند و سپس آن را انجام دهید، حتی اگر درخواست آن ها به نظر شما احمقانه باشد.
مدام حال او را نپرسید
درخواست مداوم از آن ها برای بهروزرسانی وضعیتشان میتواند باعث شود که برای بهتر شدن احساس فشار کنند. وقتی کسی را می بینیم که رنج می کشد، غریزه ما اغلب این است که سعی کنیم آن را درست کنیم. اما برخی چیزها، از جمله اضطراب، توسط افراد خارجی قابل رفع نیستند.
از او نپرسید که چرا به مشاور مراجعه نمی کند
ایرادی ندارد که نسبت به دوست خود ابراز نگرانی کنید، اما مواظب باشید که متهم به نظر نرسد. پیشنهاد دادن به دوستتان برای انجام کاری میتواند باعث ایجاد حس شرم در او شود، یا باعث شود که احساس کند در حال قضاوت شدن است.
اگر آن ها نیاز به مراجعه به مشاور سلامت روان یا مصرف دارو داشته باشند، خودشان مراجعه می کنند و درمان لازم را دریافت می کنند.
منبع:کانون مشاوران ایران-نکات صحبت با فرد مضطرب| به فرد مضطرب چه بگوییم و چه نگوییم
تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن. افسردگی یک بیماری روانی جدی اما نسبتاً شایع است که افراد را در هر سنی می تواند تحت تاثیر قرار دهد.
عدم تعادل شیمیایی مغز ممکن است به افسردگی کمک کند، اختلال در سایر نواحی مغز، مانند هیپوکامپ، نیز باعث ایجاد افسردگی می شود.
علائم افسردگی رایج شامل خستگی، تغییرات اشتها و کمبود انرژی و لذت است، البته هیچ درمان مشخصی برای افسردگی وجود ندارد، اما با دارو و درمان قابل درمان است و بستگی به شرایط فرد دارد.
افسردگی می تواند بیشتر جنبه های زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و حتی باعث بیماری های جسمانی نیز بشود.
تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن
چرا افسردگی بیماری جدی است؟
انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، از جمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی مداوم و همچنین انواع متفاوتی مانند اختلال عاطفی فصلی و افسردگی پس از زایمان.
درک ما از افسردگی در حال تکامل است. هر فردی با هر سن، جنسیت، نژاد، توانایی یا پیشینه فرهنگی ممکن است به افسردگی مبتلا شوند و این یک مشکل جدی است: طبق داده های موسسه ملی سلامت روان، طی دهه های گذشته، خودکشی در ایالات متحده به دلیل افسردگی افزایش یافته است.
علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی افسردگی را به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان نام برده است.
عدم تعادل شیمیایی مغز
عوامل زیادی وجود دارد که می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. یک فرضیه شناخته شده بیان کرده است که افسردگی به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی ایجاد شده است.
انتقال دهنده های عصبی، مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین، همگی عملکردهای متفاوتی دارند اما پیام های شیمیایی را بین نورون های مغز ارسال می کنند و در خلق و خوی افراد در هر لحظه نقش دارد.
چند راه وجود دارد که عدم تعادل ممکن است رخ دهد. سلول هایی که پیام های شیمیایی را دریافت می کنند ممکن است پذیرای آن نباشند، یا مغز ممکن است مقادیر کمتری از انتقال دهنده های عصبی خاص را نسبت به مقدار مطلوب تولید کند.
انتقال دهنده های عصبی به طور منظم در طی فرآیندی به نام بازجذب جذب نورون ها می شوند که انتقال دهنده های عصبی را از انتقال پیام های خود باز می دارد. اگر مغز اساساً انتقال دهنده های عصبی را خیلی سریع “پاکسازی” کند، ممکن است عدم تعادل رخ دهد.
آریان می گوید، این انواع مختلف عدم تعادل می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا افسردگی در هر فردی متفاوت است و چرا برخی افراد به انواع خاصی از درمان پاسخ بهتری می دهند.
نواحی مغز درگیر افسردگی
به نظر می رسد به طور خاص چندین ناحیه مغز نقش مهمی در ایجاد علائم افسردگی دارند.
آمیگدال که در اعماق مرکز مغز قرار دارد، در بسیاری از پاسخهای احساسی از جمله فعال کردن مغز و پاسخ ترس بدن نقش دارد. این ناحیه تمایل به افزایش فعالیت در افراد مبتلا به افسردگی دارد.
تحقیقات همچنین نشان داده است که برخی از نواحی مغز در افراد مبتلا به افسردگی مزمن کوچک میشوند بنابراین عملکرد کمتری دارند. این نواحی شامل هیپوکامپ است که در حافظه بلند مدت نقش دارد و تالاموس که چرخه خواب و بیداری را تنظیم می کند و ورودی حسی و حرکتی را کنترل می کند.
توجه به این نکته مهم است که در حالی که عدم تعادل شیمیایی و سایر مکانیسم های مغز در افسردگی به تنهایی باعث افسردگی نمی شوند. ژنتیک، تجربیات آسیب زا، شرایط پزشکی، استرس مزمن و حتی ویژگی های شخصی می تواند فرد را بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.
برخی افراد از نظر عاطفی واکنشپذیرتر هستند، این به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آن ها به یک بیماری روانی مبتلا خواهند شد، اما ممکن است در معرض خطر بیشتری قرار بگیرند.
منبع:کانون مشاوران ایران-چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد
آیا می دانستید که هوش هیجانی را می توانید در طول زندگی خود آن را ارتقا دهید؟ هوش هیجانی به شما در حل تعارضات زندگی روزمره کمک می کند.
این اصطلاح توسط پیتر سالوی و جان مایر در دهه ۱۹۹۰ در دانشگاه ییل ایجاد شد و بعداً دانیل گولمن در سال ۱۹۹۵ آن را بیش تر رواج داد.
فواید هوش هیجانی
استفاده از هوش هیجانی در زندگی روزمره می تواند بسیار مفید باشد.
به عنوان مثال، پیشگیری از موقعیت های خطرناک برای سلامتی، مانند جلوگیری از فشار خون بالا و بیماری های قلبی و از نظر انطباق نیز می تواند در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بسیار سودمند باشد.
به همین دلیل، بهبود هوش هیجانی در سنین پایین میتواند سرمایهگذاری بلندمدتی باشد که باعث موفقیت در بزرگسالی می شود.
تقویت هوش هیجانی در نوجوانان
۱٫به واکنش های احساسی خود نسبت به وقایع در طول روز توجه کنید.
به راحتی می توانید احساسات خود را در مورد آنچه در طول روز تجربه می کنید، پشت سر بگذارید. اما درک احساس خود برای تقویت هوش هیجانی ضروری است. اگر احساسات خود را نادیده بگیرید، اطلاعات مهمی را نادیده می گیرید که تأثیر زیادی بر طرز فکر و نحوه رفتار شما دارد.
به بدن خود توجه کنید
به جای نادیده گرفتن علائم فیزیکی احساسات خود، شروع به گوش دادن به آن ها کنید. به یاد داشته باشید که ذهن و بدن ما از هم جدا نیستند. آن ها عمیقاً بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
مشاهده کنید که چگونه احساسات و رفتار شما به هم مرتبط هستند.
وقتی احساسات شدیدی را تجربه می کنید، چه واکنشی نشان می دهید؟ هرچه بیشتر درک کنید که چه چیزی انگیزه های رفتاری شما را تحریک می کند، هوش هیجانی شما بالاتر خواهد بود و می توانید از آنچه می دانید برای تغییر رفتار خود در آینده استفاده کنید.
از قضاوت در مورد احساسات خود بپرهیزید
تمام احساساتی که دارید معتبر هستند، حتی احساسات منفی که تجربه می کنید. اگر احساسات خود را قضاوت کنید، توانایی خود را برای احساس کردن از بین می برید و استفاده از احساسات خود را در راه های مثبت دشوارتر می کند.
به این موضوع فکر کنید که هر احساسی که دارید، یک قطعه جدید از اطلاعات مفید است از چیزهایی که در دنیای شما در حال وقوع می باشد مرتبط است.
در ابتدا سخت است، اما اجازه دهید احساسات منفی ظاهر شوند و آن ها را به آنچه در حال رخ دادن است مرتبط کنید. به عنوان مثال، اگر به شدت حسادت می کنید، این احساس در مورد وضعیت شما چه چیزی به شما نشان می دهد؟
هوش هیجانی
تصمیم گیری در مورد نحوه رفتار را تمرین کنید
شما نمی توانید احساساتی که دارید را کنترل کنید، اما می توانید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید به آن ها واکنش نشان دهید. به این فکر کنید که ترجیح می دهید چه واکنشی نشان دهید، به جای اینکه اجازه دهید احساساتتان بر شما غلبه کند، تصمیم بگیرید دفعه بعد احساسات خود را کنترل کنید.
هنگامی که اتفاق منفی در زندگی شما می افتد، لحظه ای را برای احساس کردن اختصاص دهید. هنگامی که موج اولیه سپری شد، تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید رفتار کنید. تصمیم بگیرید که احساسات خود را به جای سرکوب کردن، بیان کنید و دوباره تلاش کنید.
مهارت های همدلی خود را بهبود بخشید
همدلی یعنی توانایی تشخیص احساسات دیگران و به اشتراک گذاشتن احساسات با آها. شنونده فعالتر بودن و توجه واقعی به آنچه مردم میگویند میتواند به شما کمک کند تا احساس بهتری نسبت به آنها داشته باشید. توانایی استفاده از این اطلاعات تصمیمات و بهبود روابط از نشانه های هوش هیجانی است.
منبع:کانون مشاوران ایران-چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم + بازی برای کودکان
چگونه باید با اختلافات دوره نامزدی برخورد کنیم؟ دلیل اختلافات چیست؟ در بازه زمانی آشنایی تا عقد دختر و پسر بیشتر رفت و آمد کند تا یکدیگر را بیشتر بشناسند در این مدت ممکن است شاهد تفاوتهای زیادی بین خود و طرف مقابل باشد که با نادیده گرفتن آن ها بیشتر به همه انباشته خواهند شد.
سهم عمده این اختلافات مربوط به شخصیت و رفتار خود زوج میباشد سهمی که خانواده زوجین در ایجاد اختلاف میان زوجین دارند را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
به هر جهت اختلاف و مشاجره بین زوجین در این برهه کاملاً طبیعی است و جای نگرانی نیست به شرطی که با گفته میکردند سعی کنید این اختلافات را حل کنید و در صورت حل شدن آن موضوع را نزدیک مشاور خانواده ببرید.
هر فرد در یک خانواده و در یک فرهنگ رشد نمو یافته پس کاملاً طبیعی است که نسبت به فرد دیگر عقاید شخصیت خاص خود را داشته باشند مهم ترین کاری که لازم است انجام دهید این است که تفاوتهای یکدیگر را بپذیرید و به یکدیگر احترام بگذارید.
دلیل اختلافات دوره نامزدی
زوجین به دلایل مختلف ممکن است با یکدیگر اختلاف داشته باشند که به چند مورد از آن ها خواهیم پرداخت.
علت اول خانواده زوج میباشد. خانواده زوجین مثل یک میکروسکوپ هم رفتارهای عروسی و داماد را زیر ذره بین خود میگذارد و هر حرف او را در مورد خود تلقی میکنند.
این سوءتفاهم را نزد فرزند خود میبرند و به او شکایت می کنند فرزند خانواده که از این پیشامد شوکه می شود با عصبانیت نزد همسر خود میرود و او را محکوم به بی ادبی توسط خانواده می کند بدون توجه به این که موضوع فقط یک سوءتفاهم ساده بوده است.
چندین بار چنین اتفاقاتی میافتد تا اینکه زوجین نسبت به یکدیگر سرد میشوند و عاطفهای بین آنها باقی نخواهد ماند. برای جلوگیری از سردی روابط در چنین موقعیتهایی لازم است که بی توجه نباشید و گفتگو کنید.
مسائل اقتصادی
دختر و پسر معمولاً در ابتدای زندگی با شرایط مالی فرد مقابل آشنایی کامل ندارند و ممکن است گاهاً دچار توقعات بیجا شوند.
وقتی آنان وارد زندگی مشترک میشوند و در جریان مشکلات مالی فرد قرار میگیرند احتمالاً عصبانی خواهند شد و متوجه رؤیا بافیهای خود خواهند شد. چنین مشکلاتی علاوه بر مسائل مالی مشکلات دیگری بههمراه خواهد آورد.
برقراری رابطه جنسی در بازه زمانی نامزدی و عقد
برخی از زوجین درباره داشتن رابطه جنسی در دوران عقد و نامزدی توافق میکند و بعضی دیگر نسبت به آن اختلاف نظر دارند.
اکثر مردان دوست دارند به محض نامزدی رابطه جنسی با شریک عاطفی خود شروع کنند که اکثر بانوان با اینموضوع مخالف هستند چرا که دوست دارند رابطه جنسی را پس از ازدواج و به طور رسمی تجربه کنند. این اختلافنظر، بهتنهایی موجب بروز سردی بین زوجین جوان خواهد شد.
نحوه برقراری روابط اجتماعی
فردی که شخصیتی درونگرا دارد معمولاً نمیتواند با یک فرد برونگرا سازگاری داشته باشد.
در زندگی مشترک میزان رفت و آمد با خانوادهها، معاشرت کردن با دوستان، نحوهی سفر کردن و غیره به برون گرا یا درون گرا بودن زوجین بستگی خواهد داشت و اگر هرکدام از آنان با نحوه رفت و آمد شریک زندگی خود مشکل داشته باشد رابطه عاطفی آنان را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
نحوه رفع نیازهای فرد مقابل
هر دختر و پسری دنیای خاص خود را دارد که هر کدام دغدغه و نیاز خود را خواهد داشت. مرد که تا آن روز محبتی از سمت یک زن ندیده سعی میکند به شیوهای که به دوستان خود محبت میکند به همسرش نیز محبت کنند و دختر نیز به همین منوال. پساز مدتی هر دو مدعی میشوند که یکدیگر را درک نمیکنند.
منبع:کانون مشاوران ایران-اختلافات دوره نامزدی
چگونه تنفس به کنترل اضطراب کمک می کند
واضح است که تنفس برای حفظ زندگی ضروری است. هر نفس اکسیژن را به جریان خون شما تزریق می کند تا بدن شما را تغذیه کند.
در همان زمان، بازدم دی اکسید کربن آزاد می کند، کربن دی اکسید یک ماده زائد می باشد که از طریق خون شما نیز منتقل می شود. درست نفس نکشیدن می تواند به اضطراب، استرس، خستگی و مشکلات جسمی و روحی شما بیفزاید. اما تنفس درست در واقع اضطراب را تسکین می دهد.
تنفس و کنترل اضطراب
تنفس نامناسب باعث اضطراب می شود
وقتی احساس اضطراب می کنید، تنفس شما تغییر می کند. این تنفس نامناسب در واقع باعث اضطراب می شود و علائم استرس یا حمله پانیک شما را بدتر می کند. بیشتر افراد در هنگام احساس اضطراب به جای تنفس عمیق از دیافراگم، مستقیماً از قفسه سینه نفس می کشند.
این روش به جای تامین اکسیژن کافی برای سیستم های بدن شما، در واقع فرآیند اکسیژن رسانی را مختل می کند و باعث افزایش سطح نگرانی شما می شود.
همزمان با کاهش سطح اکسیژن، دی اکسید کربن در بدن انباشته می شود. در نتیجه ضربان قلب شما افزایش می یابد، به همین دلیل ممکن است احساس سرگیجه داشته، عضلات شما منقبض شوند و علائم فیزیکی دیگری را به عنوان بخشی از پاسخ استرس تجربه کنید که اضطراب شما را حتی بدتر می کند.
هنگامی که از دیافراگم نفس عمیق بکشید، سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن شما را تحریک می کند. این بخشی از سیستم عصبی محیطی شماست که ضربان قلب، جریان خون، هضم و تنفس را تنظیم می کند.
زمانی که دچار یک حمله اضطرابی هستید یا حتی فقط احساس استرس می کنید، نفس کشیدن عمیق شما را آرام می کند. تنفس عمیق به شما کمک می کند از حالت طبیعی جنگ یا گریز که در مواقع استرس یا ترس شدید رخ می دهد دور بمانید.
تنفس و کنترل اضطراب
۱٫تنفس قفسه سینه در مقابل تنفس شکمی
ما هر روز نفس می کشیم. بیشتر این نفس ها بدون فکر کشیده می شوند. اما اگر به نفس خود دقت کنید متوجه دو نوع الگو می شوید. نوع اول تنفس قفسه سینه است که به آن تنفس قفسه سینه نیز می گویند. نوع دوم تنفس شکمی است که به آن تنفس دیافراگمی نیز می گویند.
۲٫ تنفس قفسه سینه
تنفس قفسه سینه سطحی است، از قفسه سینه آمده و فقط شامل تنفس های سریع و کوتاه می شود. هنگام اضطراب یا استرس، به تنفس خود توجه کنید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که این همان الگوی تنفسی است که در هنگام نگرانی استفاده می کنید. تنفس قفسه سینه باعث استرس بیش تر می شود.
۳٫ تنفس دیافراگمی و کنترل اضطراب
تنفس دیافراگمی برخلاف تنفس شکمی شامل تنفس های عمیق، طولانی و یکنواخت است. این تنفس از دیافراگم شما می آید. با هر نفس، ریه های شما پر از هوایی می شود که از طریق بینی و دهان به داخل کشیده می شود به مرور زمان تنفس دیافراگمی اضطراب شما را از بین می برد.
برای اینکه بدانید از کدام نوع تنفس استفاده می کنید، یک دست را روی قسمت بالای شکم خود در ناحیه کمر و یک دست را روی سینه خود قرار دهید.
منبع:کانون مشاوران ایران-۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند